۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

پناهجویان ترکیه، سرمایه خاموش جنبش‌های تحول طلب


موج سبز:‌ پناهندگی نه تنها برای کشورهایی که خود را به نوعی توسعه‌یافته و پیشرفته قلمداد می‌کنند، بلکه برای سایر جوامع نیز این امر «پدیده» و «مسئله» است. مطابق آخرین گزارش سالانه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (۲۰۱۰)، ۴۳ میلیون نفر، تنها در کشوهای خودشان به سبب جنگ و عوامل دیگر، آواره و پناهجواند که بیش از نیمی از آن‌ها نیز کودکند. پاکستان با ۷/ ۱میلیون پناهنده و ایران و سوریه نیز هر یک با بیش از یک میلیون، بیشترین پناهندگان جهان را به خود اختصاص داده‌اند.
در ادامه این روند از تابستان ۲۰۰۹ موجی تازه از پناهجویان ایرانی راهی ترکیه شدند که توجه بسیاری از رسانه‌ها و فعالان حقوق بشر به وضعیت آنها جلب شد. کار‌شناسان معتقدند، موج مهاجرت قانونی و غیرقانونی ایرانیان از کشور در دو سال گذشته از پر شمارترین مهاجرت های پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ است. این موج در پی برخوردهای خشونت‌بار در ایران با به‌ویژه فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران پدید آمد اما در این بین، پناهجویان دیگری نیز هستند که پیش از رویدادهای سال ۲۰۰۹، از بیم امنیت خود به ترکیه گریخته‌اند و هنوز هم موفق به دریافت پاسخ مثبت از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل نشده‌اند.
به طور کلی در ۳۲ سال گذشته، دست کم، با سه موج مهاجرت اجباری ایرانیان مواجه بوده‌ایم. دولت انقلابی ایران در سال‌های نخست حکومت اسلامی بسیاری از فعالان سیاسی، وابستگان رژیم شاهنشاهی، سران ارتش، سرمایه‌داران، بهاییان و هنرمندان را در شرایطی خاص به ترک کشور مجبور کرد. دومین موج مهاجرت اجباری ایرانیان در طول دهه شصت خورشیدی و به دلیل جنگ ایران و عراق و نیز سرکوب مخالفان سیاسی و دگراندیشان اتفاق افتاد. سومین موج مهاجرت نیز به سال‌های اخیر برمی‌گردد که شرایط پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر بسیاری از فعالان روزنامه‌نگاران و حتی شهروندان عادی را به مهاجرت وادار کرد.
هرچند آمار دقیقی از تعداد پناهجویان ایرانی در ترکیه در دسترس نیست اما تخمین زده میشود بیش از ۴ هزار پناهجوی ایرانی در حال حاضر ساکن شهرهای مختلف ترکیه باشند. در این میان شهر وان، با ۳۸۰هزار نفر جمعیت، در نزدیکی مرز ایران، یکی از مراکز مهم ترکیه برای نگهداری پناهجویان محسوب می‌شود و پناهجویان ایرانی و افغانی بیشترین شمار این طیف را تشکیل می‌دهند. این شهر اولین جایی است که پناه‌جویان ایرانی پس از ورود به ترکیه در آنجا خود را به دفتر پناهندگان سازمان ملل معرفی می‌کنند و گاه تا سال‌ها در آنجا می‌مانند تا پس از پذیرفته شدن درخواستشان، شرایط انتقال آنان به یک کشور امن اروپایی فراهم شود.
گزارشگر موج سبز در همین رابطه با یکی از پناهجویان ساکن در این شهر گفت و گویی انجام داده که در ادامه میخوانید. «محمد» میگوید مشکلات مالی در واقع آخرین نیاز پناهجویان در این شهر است و بر این باور است که پناهجویان سیاسی در ترکیه سرمایه ی عظیمی برای جنبش های تحول‌ طلب به حساب می‌آیند که چنانچه به خوبی از توانائی آنها بهره گرفته شود میتوانند در مواردی موثر باشند:
موج سبز:‌ به چه دلیلی و چه زمانی وارد ترکیه شدید؟
محمد: اوایل مهر ماه ۹۰ از سوی دادگاه احضار شدم. با پیگیری هایی که کردم و خبرهای واصله از تیم بازجویی، پس از هماهنگی با دوستان خارج از کشور، برای پیشگیری از حبس طولانی و ادامه فعالیت ها ازایران خارج شده و به ترکیه آمدم.
مدت زمان رسیدگی به امور پناهجویان در ترکیه به طور میانگین چند ماه است؟
به عوامل متعددی وابسته است، اما اگر بصورت عادی و بدون مشکل پیش رود حدود یک و نیم سال را میهمان ترکیه خواهیم بود.
در این مدت مهمترین مشکلات پیش روی پناهجویان چه عواملی هستند؟
هزینه زندگی (حدوداً یک و نیم برابر ایران)، عدم مجوز کار، نبود امکانات توانمند سازی پناهجو از قبیل آموزش زبان، مشکلات روحی پناهجویان که همگی زخم خورده و رنج کشیده از حاکمیت ایران هستند و نیز نبود سرپرستی مشخص جهت ساماندهی به برنامه ها نیز دلیلی است تا حرکات خودجوش پناهجویان در راستای حل مشکلات فوق دچار سوء تفاهم شده و عمدتاً رها شود.
آیا تا به حال شاهد بوده اید که پناهجویی از مشکلات به تنگ آمده و به ایران بازگشته باشد؟
بنده ندیده ام که کسی برگردد اما بارها شنیده ام که از این وضعیت به تنگ آمده و آرزوی بازگشت کرده اند اما بدلیل خطر بازگشت این آرزو را بسیار پرهزینه و خطرناک می دانند.
به طور تخمینی فکر می کنید چند درصد از پناهندگان در ترکیه فعالیت سیاسی یا اجتماعی دارند؟
در ابتدا این نکته قابل ذکر است که طبق مشاهدات بنده، فعالیت سیاسی یا اجتماعی مناسبی طرح ریزی و مقدمه چینی نشده است لذا مشارکت پناهجویان در فعالیت های اجتماعی یا سیاسی موجود به ۱۰ درصد هم نمی رسد البته آن هم در شهرهای کوچک. در مواقعی که این فعالیت نیاز به خروج از شهر و صرف هزینه دارد (مانند تجمع در پایتخت) این رقم به مراتب کمتر نیز می شود، شاید در حدود ۲-۳ درصد. در شهرهای بزرگ بدلیل پراکندگی جمعیت، درصد فعالان بسیار کمتر است و شاید در شرایط عادی از حدود دو سه درصد فراتر نرود.
دلیل این کم تحرکی چیست؟
مشکلات بسیاری وجود دارد. از عدم تعادل روحی و اخلاقی پناهجویان برای پذیرش مشکلات فعالیت جمعی گرفته، تا ترس از برخورد از سوی پلیس یا برخوردهای سرد مردم ترکیه و مشکلات مالی و مشغله کاری و نگاه مذهبی مخالف سیاست و ترس از آزار خانواده در ایران و مشکلات روحی و افسردگی و حتی تردید در اثرگذاری فعالیت ها.
به نظر شما چگونه می توان بخش خاموش پناهجویان حاضر در ترکیه را به فعالیت های سیاسی یا اجتماعی ترغیب کرد و اصولا فکر می کنید این امر چقدر ضرورت دارد؟
صد البته ضروری است. ما در یک قدمی ایران هستیم، رفت و آمد بسیاری بین ترکیه و ایران هست و به همین نسبت اثرگیری و اثرگذاری بسیاری نیز ممکن است. اکثریت ما تازه از ایران خارج شده ایم، چگونه از مردمی که زیر فشار حاکمیتند انتظار داریم جان خود را کف دست بگیرند و خودمان به دلایل بسیار ضعیف کنار بنشینیم، ضمناً همگی از جور حاکمیت مجبور به کوچ شده ایم، خائنانه است که فقط به دنبال عافیت خود باشیم.
در خصوص فعالیت کم فروغ، بنده فکر می کنم این همان دردیست که در داخل ایران نیز به آن دچاریم و آن به چشم نیامدن اثر فعالیت هاست، اگر جمع در هر زمینه ای اثرگذاری خود را نشان دهد، خود سبب رشد فعالیت در زمینه های دیگر نیز خواهد شد و برای اثرگذاری و نمایش موفقیت فعالیت ها نیاز به برنامه ریزی صحیح وجود دارد. ضمناً ما باید بخشی از توان خود را صرف رفع مشکلات پناهجویان کنیم تا هر کسی به درد خود در گوشه ای مشغول نشود. در زمینه های مختلف اقدامات گوناگونی در گذشته و حال بوده و هست، اما پروسه جذب و توجیه به درستی طرح ریزی نشده است، چنانکه بنده از اولین روزهای ورودم آمادگی و حتی تشنگی خود برای فعالیت را در جمله ی این زمینه ها ابراز کرده ام، اما همچنان باید هر گروه و دسته ای را کشف و با اصرار به آن ورود و با آنها همکاری کنم، گویی قرار نیست همه مشارکت کنند و در جریان موفقیت ها نیز باشند و بعضاً با رفتن برخی از افراد از ترکیه به کشور ثالث، فعالیت های گروه نیز پایان می یابد.
رابطه ی پناهجویان با یکدیگر چگونه است؟ آیا اتحاد و اعتماد قابل ملاحضه ای میان آنان وجود دارد؟
متاسفانه بسیاری از ما مرز بین همکاری و اعتماد را به درستی نمی دانیم، برخی به سرعت جذب یکدیگر شده و تقریباً به همان سرعت نیز با بروز اختلافی از یکدیگر نهایت فاصله را می گیرند. برخی نیز از ترس زخم خوردن نگاهی فوق العاده امنیتی و بی اعتمادانه داریم. هنوز الفبای دموکراسی و احترام به حقوق یکدیگر را به خوبی فرا نگرفته ایم و در نهایت کمتر رابطه ای پیدا می کنیم که با رعایت اصول در جهت یک کار گروهی ماندگار پیش برود.
نگاه مردم ترکیه درباره ی پناهندگان ایرانی چگونه است؟ آیا در مورد مسایل جاری ایران آگاهی دارند؟
بسیاری از مردم ترکیه پناهجویان را در سودای زندگی در غرب می بینند. اغلب با باوری ناقص و غلط ایران را یگانه مبارز در برابر امپریالیسم و اسرائیل می دانند و غالباً هم پیرامون فجایع جاری در ایران اظهار بی اطلاعی کرده و دیدگاه خود را ناشی از نگاه از بیرون و با اطلاعات مختصر عنوان می کنند. به طور کلی می توان گفت که حتی فعالان حقوق بشریشان نیز درک صحیحی از فضای ایران ندارند.
آیا پناهجویان اقدامی برای رفع این عدم آگاهی انجام می دهند؟
حقیقت ماجرا این است که بنده علیرغم اصرار به ضرورت تغییر نگاه عمومی مردم ترکیه، تلاشی جدی را در این راستا از دوستان پناهجو ندیده ام، علت این امر را نیز غفلت فعالان از این نکته مهم می دانم. چون ادعای علم سیاسی ندارم نمی گویم ضعف علمی اما به شخصه فکر می کنم نکته مهمی است که نادیده گرفته شده است. چرا که همین گنگی مردم ترکیه در مواجهه با اقدامات اجتماعی یا سیاسی پناهجویان عاملی بازدارنده است. در حالیکه گرفتن کوچکترین تایید یا حمایتی از سوی مردم یا نهادهای اجتماعی یا سیاسی ترکیه به معنای شنیده شدن صدای مردم ایران است و روحیه ای چندین برابر به فعالان خواهد داد.
آیا چنانچه پناهجویان ایرانی در مدت زمان حضور در ترکیه خواهان فعالیت سیاسی بر علیه حکومت ایران باشند، دولت ترکیه مانع آنان خواهد بود؟
البته در خصوص فعالیت سیاسی طبیعی است که از فعالیت سیاسی پناهجویان خشنود نیست، حتی تذکراتی را به فعالین جدی می دهد اما برخورد شدیدی مشاهده نکرده ام. دولت ترکیه اگر بداند که با کمی سخت گیری پلیس شما عقب خواهید نشست از این کار دریغ نخواهد کرد، اما مجوز تجمعات و فعالیت ها با رعایت موازین مورد نظر پلیس داده می شود یا حداقل بنده موردی خلاف این نشنیده ام.
رابطه ی پناهندگان با نهادها و سازمان های بین المللی حقوق بشری در ترکیه چگونه است؟ به طور مثال آیا پناهجویان فعال در ترکیه با سازمانی همچون عفو بین الملل همکاری می کنند؟
معمولاً رابطه ی جدیدی ایجاد نشده، دوستانی که از قبل با نهادهای بین المللی مرتبط بوده اند بدون بسط آن به شرایط موجود در ترکیه بصورت انفرادی ارتباط خود را ادامه می دهند. اخیراً از سوی چند تن از دوستان ارتباطات اندکی با چند نهاد حقوق بشری ایجاد شده که بدلیل کمبود نفرات حکایت جهنم ایرانی است که یک روز قیف نیست و یک روز قیر و همینطور در روزهای دیگر!
نقش رسانه های فارسی زبان خارج از کشور درقبال پوشش امور پناهجویان ایرانی در ترکیه را چگونه ارزیابی می کنید؟
جز در موارد خاصی همچون زلزله ی شهر وان و دیپورت (آن هم نه خطر دیپورت بلکه انجام آن) و اعتصاب یا اعتراض شدید، چیز دیگری ندیده ام. البته معدود جمعیت های حمایت از پناهجویان در حد فعالیت در فضای اینترنت وجود دارند.
خواسته ی شما از احزاب یا شخصیت های سیاسی در قبال پناهجویان ساکن ترکیه چیست؟
بنده در ابتدا عرض می کنم آخرین چیزی که پناهجویان نیاز دارند پول است. این جمعیت پناهجو سرمایه بزرگی است. نه تنها این پتانسیل، که فعالان یا هواداران تشنه ی برنامه ریزی در داخل ایران سرمایه ی بزرگی به شمار می روند و کمی ارتباط و کمک به برنامه ریزی امور، مطمئناً فوران فعالیت و موفقیت را در پی خواهد داشت. صاحبنظران و اندیشمندان غفلت کرده اند و این بخشودنی نیست. بنده متاسفانه طی ارتباطاتی که داشته ام در حد علم کم خود نیز ضعف علمی مشهودی را در امور مختلف از شخصیت های نامدار مبارزه دیده ام که قطعا با کنار هم قرار دادن تخصص ها و تجربیات قابل رفع است. اینکه چرا برای نقایصی که بسیار آشکار است چاره ای اندیشیده نمی شود، واقعاً جای تعجب دارد. بسیاری از نام ها باعث افزایش اعتبار گروهها و سازمان ها شده و به تصمیمات گروه اطمینان برای اجرا می دهند، چه ایرادی دارد که فلان صاحب نظر دورادور با گروه های فعال هم اندیشی کند؟ بنده عرضم این است که همه در برابر هزینه هایی که ثانیه به ثانیه در ایران و خارج از ایران در حال پرداخت از کیسه ی جان و روح و مال مردم است مسئولیم. تشنگی را می بینیم، نباید بنشینیم تا تشنه سراغ آب زلال و سالم بیاید، آنکه علم و توانش را دارد باید طبیب دوّار باشد، پیامبری کند و نه مرید و مراد بازی که بیایند و بپرسند تا ما بگوییم.
منبع خبر؛سایت موج سبز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر